ای جان من , صد پاره تن بیچاره ای ایران من ای خاک تو بر چشم من بیچاره ای ایران من
گاه عرصه گام مغول , گه زیر پای بربران گه خودفروشان تنی گاهی از این گاهی ز آن
هر زخم بر اندام تو زخمی زده بر جان من هر تلخی بر کام تو حنظل شده در کام من
ای جان من , صد پاره تن بیچاره ای ایران من ای خاک تو بر چشم من بیچاره ای ایران من
دستان نا اهلان بود , از دامنت کوته وطن گر بر تنت زخمی رسد , ما را نباشد سر به تن
با خنده ات خندیده و با گریه ات نالان شدیم چشم بدان خاکت چو دید ما خصم بدکاران شدیم
ای جان من , صد پاره تن بیچاره ای ایران من ای خاک تو بر چشم من بیچاره ای ایران من
ای جان من , صد پاره تن بیچاره ای ایران من ای خاک تو بر چشم من بیچاره ای ایران من
سلام
به به
عشق به وطن
بسیار زیبا بود